مکارم اخلاقی سید عبدالحسین لاری
سید عبدالحسین به عبادات و مستحبات به ویژه نماز شب اهتمام خاصی می ورزید، وی علاوه بر آنکه خودش سحرخیز و شب زنده دار بود، خانواده و دوستان و اصحابش را نیز
نویسنده: محمود حکیمی
سد علی میرشریفی درباره مکارم اخلاقی مرحوم سید عبدالحسین لاری می نویسد:
شخص تاجری در لار کارخانه ای داشت و در آن ادویه آسیا و بسته بندی می کرد، روزی کارگرانش در مجلس یکی از خوانین [ظالم] شرکت کرده و از غذای خان خورده بودند، وقتی سر کار آمدند، تاجر مزبور که یکی از تربیت شدگان سید بود، گفت بروید من دیگر شما را نمی خواهم، چون شما سر سفره خان غذا خورده اید، لذا زندگانی مرا نجس می کنید.(1)
چنان افکار سید در مردم اثر گذاشته بود که از سایه ی خانه ی خان هم عبور نمی کردند، در آفتاب حرکت می نمودند و می گفتند نباید از سایه ظالم استفاده کرد.
از مرحوم شیخ عبدالصمد فیروزآبادی که از شاگردان و مریدان سید در فیروزآباد بود نقل شده که می گفت:
عشایر فیروزآباد چندان به نماز و عبادت اهمیت نمی دادند، لیکن اقامت سید و نفوذ کلامش در آنها چنان تأثیر گذاشت که قبل از اذان صبح وضو گرفته و به طرف مسجد می شتافتند. بودند پیرمردانی که ده ها سال پس از درگذشت سید باز هم به فتوای آن مرحوم عمل کرده و قند و چای و شکر مصرف نمی کردند.
من در فیروزآباد ار شاگردان مرحوم سید عبدالحسین لاری بودم و در آنجا به دست او معمم شدم.
سید پس از اقامت در جهرم نیز حوره علمیه بنا نهاد و به تعلیم و تدریس طلاب پرداخت. سید به طلاب حقوق پرداخت می کرد و زندگانی آنها را تأمین می نمود و دستور داده بود که به هیچ وجه برای منبر، ذکر مصیبت، خواندن خطبه عقد و ... پول نگیرند.(2)
شب زنده داری
سید عبدالحسین به عبادات و مستحبات به ویژه نماز شب اهتمام خاصی می ورزید، وی علاوه بر آنکه خودش سحرخیز و شب زنده دار بود، خانواده و دوستان و اصحابش را نیز مقید به نماز شب کرده بود.ساده زیستی
سید حقیقتاً زاهد و تارک دنیا بود، او هیچ گاه ذره ای به دنیا دل نبست، بلکه یک عمر خانه به دوش بود. دغدغه او فقط و فقط ارشاد مردم و پیاده کردن احکام نورانی اسلام بود. سید پس از درگذشت میرزای شیرازی مرجع تقلید مردم فارس شد و تعداد زیادی از مردم آن سامان مقلد او شدند و وجوه شرعی خود را بدو می پرداختند، ولی به هیچ وجه از آن برای خود استفاده نکرد. چون در آن زمان قند و چای و شکر از کشورهای خارج وارد می شد، سید هیچ گاه قند و شکر و چای مصرف نکرد و از کلیه اجناس خارجی اجتناب می کرد. لباس او نیز از پارچه هایی بود که در داخل کشور تهیه می شود و در مدت عمر هیچ گاه اجناس خارجی استعمال نکرد. زمانی هم که دنیا را وداع گفت جز صد تومان پول و یک خانه محقر چیز دیگری نداشت و به آنچه اصلاً فکر نمی کرد زندگی شخصی خودش بود.خدمتگزاری
سید با داشتن آن همه کار و گرفتاری ها و با وجود اینکه هیچ گونه معاون و یاوری نداشت، خود شخصاً به کارهای مردم رسیدگی می کرد و خدمتگزار آنان بود. او روز عید قربان خودش گوسفند ذبح و گوشت آن را بین فقرا تقسیم می کرد. برای بینوایان، مساکین و ایتام حقوق مقرر نموده و به مشکلات آنها رسیدگی می نمود. به اطرافیان خود دستور داده بود که هر کس حاجت و یا کاری داشت بگذارید نزد من بیاید و حتی اگر کسی نصف شب هم مراجعه نمود مانع وی نشوید. سید در بسیاری از روستاها حمام و مسجد ساخت و نمایندگانی برای رسیدگی امور مردم تعیین کرد.نفوذ کلام
سید عبدالحسین با کردار خود مردم را به اسلام و کار نیک دعوت می کرد، نه اینکه به صرف گفتار بسنده نماید، از این رو مردم نیز مطیع و گوش به فرمان او بودند. نقل کرده اند:شخص تاجری در لار کارخانه ای داشت و در آن ادویه آسیا و بسته بندی می کرد، روزی کارگرانش در مجلس یکی از خوانین [ظالم] شرکت کرده و از غذای خان خورده بودند، وقتی سر کار آمدند، تاجر مزبور که یکی از تربیت شدگان سید بود، گفت بروید من دیگر شما را نمی خواهم، چون شما سر سفره خان غذا خورده اید، لذا زندگانی مرا نجس می کنید.(1)
چنان افکار سید در مردم اثر گذاشته بود که از سایه ی خانه ی خان هم عبور نمی کردند، در آفتاب حرکت می نمودند و می گفتند نباید از سایه ظالم استفاده کرد.
از مرحوم شیخ عبدالصمد فیروزآبادی که از شاگردان و مریدان سید در فیروزآباد بود نقل شده که می گفت:
عشایر فیروزآباد چندان به نماز و عبادت اهمیت نمی دادند، لیکن اقامت سید و نفوذ کلامش در آنها چنان تأثیر گذاشت که قبل از اذان صبح وضو گرفته و به طرف مسجد می شتافتند. بودند پیرمردانی که ده ها سال پس از درگذشت سید باز هم به فتوای آن مرحوم عمل کرده و قند و چای و شکر مصرف نمی کردند.
تربیت طلاب
سید عنایت خاص و توجه زیادی به تربیت و تعلیم طلاب داشت، همان گونه که در بدو ورودش به لار حوزه ی علمیه تأسیس کرد و طلاب زیادی را آموزش داد، بعد هم که جنگ جهانی اول شروع شد و ایشان به فیروزآباد آمد در آنجا نیز مشغول تعلیم و تربیت طلاب و محصلین علوم دینی گردید. گرچه در مدت چهار سالی که در فیروز آباد بود همواره در حال رهبری و تحریص و تشویق صولت الدوله و ایل قشقایی برای نبرد با متجاوزان انگلیس بود، لیکن از این مهم غفلت نورزید، از مرحوم شیخ عبدالصمد فیروزآبادی نقل شده که گفته است:من در فیروزآباد ار شاگردان مرحوم سید عبدالحسین لاری بودم و در آنجا به دست او معمم شدم.
سید پس از اقامت در جهرم نیز حوره علمیه بنا نهاد و به تعلیم و تدریس طلاب پرداخت. سید به طلاب حقوق پرداخت می کرد و زندگانی آنها را تأمین می نمود و دستور داده بود که به هیچ وجه برای منبر، ذکر مصیبت، خواندن خطبه عقد و ... پول نگیرند.(2)
پژوهش و تحقیق
سید هیچ گاه از امر تحقیق و تألیف غافل نگشت، او بسیاری از کتاب ها و رساله هایش را در همین دوران مبارزه نوشت. خاندان و بازماندگان سید می گویند: او همیشه مشغول فعالیت و کار بود، لحظه ای از عمر خود را بیهوده سپری نکرد، یا در حال نماز و عبادت و راز و نیاز و تلاوت قرآن بود، و یا سرگرم جهاد و پیکار و رسیدگی به مشکلات مردم، و یا مشغول مطالعه و تحقیق و تألیف.ارادت به اهل بیت (ع)
سید ارادت و اخلاق زایدالوصفی به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام داشت. عشق و علاقه شدید او به اهل بیت علیهم السلام از کتاب المعارف السلمانیه وی که در علم امام علیهم السلام نوشته شده، به خوبی مشهود است. ایشان علاقه بسیار زیادی به امام زمان علیه السلام داشت، وی در مصائب اهل بیت علیهم السلام و استغاثه از امام زمان علیه السلام اشعاری به عربی سروده که در رسائلش به چاپ رسیده است.شجاعت
سید از دوران جوانی شجاع بود، داستان های شگفتی از دوران اقامتش در نجف نقل می کنند که حاکی از رشادت و شجاعت اوست، شجاعت سید در ایران به حدی روشن است که نیازی به بیان ندارد، او یک تنه با استعمار بزرگ انگلستان می جنگید و کوچکترین اعتنایی به عظمت و قدرت بزرگ بریتانیا نمی کرد، بنا به گفته «الفضل ما شهدت به الأعداء.» باید شجاعت سید را از گزارشات محرمانه وزرات امور خارجه انگلستان به دست آورد.کرامت
سید بدون هیچ گونه شک و تردید صاحب کرامت بوده که ذکر نمونه هایی از آن نوشتار مستقلی می طلبد. در بین مردم فارس به ویژه لارستان کرامات سید مشهور و معروف است. اما کرامتی که به هیچ وجه قابل انکار نیست و زبانزد مردم فارس است همان حمله قشون دوازده هزار نفری انگلیس به سید است، رئیس علی مراد که سید را از آن گیر و دار برداشت و برد، نقل می کند «که وقتی قشون انگلیس ما را تیر باران کردند، گلوله مثل باران بر سر ما می ریخت به عبا و عمامه و لباس های سید می رسید ولی اثر نمی کرد.(3)»پی نوشت ها :
1.به نقل از حجت الاسلام والمسلمین سید حسین آیت اللهی
2.مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین جناب سید عبدالرسول شریعتمداری جهرمی. به نقل از فریادی به بلندای تاریخ، ص 255.
3.فریادی به بلندای تاریخ، ص 258. بحث شب زنده داری، ساده زیستی، نفوذ کلام، تربیت طلاب، پژوهش و تحقیق، ارادت به اهل بیت(ع) و کرامت از این کتاب نقل شد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}